راه هاي مبارزه با شيطان

پدیدآورحسین سیف الهی

نشریهروزنامه کیهان

تاریخ انتشار1388/01/27

منبع مقاله

share 920 بازدید
راه هاي مبارزه با شيطان

حسين سيف الهي

شيطان حقيقت تاريك و ظلماني عالم هستي است كه در برابر نور شريعت خدا قرار گرفته و علاوه بر اينكه خود را از نعمت بهشت و رضوان الهي محروم ساخته، دشمن قسم خورده اي است كه قصد دارد انسان ها را نيز با خود همراه سازد و اين شقاوت ابدي را براي آنان نيز رقم زند.
آدمي از بدو خلقت با شيطان همراه گشته، حتي انبيا نيز از شر دشمني اش در امان نبوده اند: «وكذلك جعلنا لكل نبي عدوا شياطين الانس و الجن» (انعام112.) از اين رو انسان براي نجات از شر او و براي رسيدن به كمالات مطلوب خلقتش، به هدايت خالق هستي محتاج است؛ زيرا بر خلاف «ثنويين» كه براي نور، خدايي و براي ظلمت، خداي ديگري معتقد بودند، اسلام و همه اديان آسماني و توحيدي، خالق خير و شر را خداوند متعال مي دانند. يعني در مكتب توحيدي اين خداوند است كه هم آفريننده انسان و كمالات انساني است و هم خالق شيطان و شرور.
بنابراين تنها خداوند است كه مي تواند ماهيت خير و شر را به درستي به بشر معرفي كند و او ولي مومنان است كه آنان را از ظلمت به سوي نور مي برد (بقره. 257) لذا خداوند متعال پيامبران و كتاب هاي آسماني را براي هدايت بشر و تميز حق از باطل فرستاده و در آيات متعددي شيطان را دشمن آشكار انسان معرفي كرده همچون: «ان الشيطان للانسان عدو مبين» (بقره.168) و انسان ها را از خطر وسوسه هاي او بر حذر داشته است
. قرآن كريم تمام راه هاي ورودي شيطان ورا ه هاي مبارزه و نجات از وسوسه هاي او را معرفي كرده است كه در نوشتار حاضر به برخي از اين راه ها اشاره مي شود.

1-ذكر و ياد خدا

ترديدي نيست كه مبارزه با شيطان تنها با سلاح هاي الهي ميسر است و انسان بدون آنكه از جانب پروردگار صاحب قوت و نور شود، نمي تواند در برابر ظلمت شيطان درون و بيرون و شيطان جن و انس سرفراز بيرون آيد. از عواملي كه رابطه انسان با معبودش را حفظ مي كند و موجب مي شود كه انسان دائما در حضور پروردگار باشد و از او نور و قوت بگيرد. ذكر و ياد خدا است.
از ديدگاه قرآن كريم، غفلت، فراموشي و عدم بصيرت از مهم ترين عوامل نفوذ شيطان است. بنابراين اين راهي كه به بصيرت بينجامد، راه مبارزه با شيطان است. از اين رو قرآن كريم ياد خدا را عامل بصيرت دانسته و فرموده است كه پرهيزگاران هنگامي كه شيطان به دور آنان مي چرخد تا راهي براي فريبشان بيابد، به ياد خدا افتاده و بينا و بصير مي شوند و از شر شيطان در امان مي مانند (اعراف.201)
«طائف» به معني «طواف كننده» است، گويا وسوسه هاي شيطاني همچون طواف كننده اي پيرامون فكر و روح انسان پيوسته گردش مي كنند تا راهي براي نفوذ بيابند، اگر انسان در اين هنگام به ياد خدا و عواقب شوم گناه بيفتد، آنها را از خود دور ساخته و رهايي مي يابد وگرنه سرانجام در برابر اين وسوسه ها تسليم مي گردد.» (1)

ذكر عملي، بهترين ذكرها

نكته حائز اهميت در اينجا اين است كه ذكر و ياد خداوند مراتب و اقسامي دارد، از قبيل ذكر زباني، ذكر قلبي و ذكر عملي، بي ترديد ذكر كامل، ذكري است كه داراي هر سه مرتبه باشد. يعني بايد ذكر از قلب انسان نشات بگيرد، بر زبانش جاري شود و در عمل نيز به ترك معصيت و يا انجام تكليف شرعي و عقلي بينجامد. در واقع ذكري كه ريشه در توجه قلبي نداشته باشد، مانند جسم بدون روح و يا درختي بي ريشه است و ذكري كه در عمل به ترك گناه يا انجام تكليف نينجامد مانند درخت بدون ميوه است.
هر چند ذكر قلبي مهم ترين ذكر است، لكن ترديدي نيست كه ذكر عملي كامل ترين ذكر است؛ زيرا نتيجه و ميوه ذكر زباني و قلبي است و وجود ميوه نشانگر وجود درختي سالم و ريشه دار است. از اين رو مي بينيم ائمه(ع) در روايات متعددي تذكر در آيه فوق را به ذكر عملي تفسير كرده اند؛ در روايتي ابوبصير از امام صادق(ع) درباره آيه فوق سوال كرد، حضرت فرمود: «بنده خدا بر انجام گناه اهتمام مي ورزد، سپس متذكر شده و رها مي كند و اين است قول خدا كه فرموده ناگهان بينا مي شوند». (2)
علاوه بر اين ذكر عملي يعني ياد كردن خدا در هنگام معصيت سخت ترين مرحله ياد خدا است. لذا در روايت ديگري ابوبصير از امام صادق(ع) نقل كرده كه آن حضرت فرمودند: «از سخت ترين اعمال بندگان، انصاف، مواسات و كمك به براداران ديني و ذكر خدا در هر حال است. ابوبصير گويد:از معناي ياد خدا در هر حال سوال كردم، حضرت فرمود: اين است كه ياد كند خدا را هنگام گناه، زماني كه اهتمام مي ورزد كه آن را انجام دهد. پس ذكر و ياد خدا بين او و بين گناه حائل مي شود و اين است معناي قول خداوند كه فرموده «ان الذين اتقوا اذا مسهم طائف من الشيطان تذكروا فاذا هم مبصرون».

اهميت ياد خدا

درجه اهميت ياد خداوند تا آن حد است كه اگر شيطان بتواند اين سلاح بزرگ را از انسان بگيرد، در واقع او را خلع سلاح كرده و قطعا بر او چيره خواهد شد و زماني كه شيطان بر او چيره شود، ديگر تمام توانش را به كار خواهد بست كه انسان نتواند به درگاه الهي باز گردد و با معبود خويش از روي اخلاص و صفا سخن بگويد. قرآن كريم در اين زمينه مي فرمايد: «شيطان بر آنان چيره شده و خدا را از يادشان برده است آنان حزب شيطان اند. آگاه باش كه حزب شيطان همان زيانكاران اند.» (مجادله.19)

2-توكل به خداوند

يكي از مهم ترين راه هاي مبارزه با شيطان توكل به خداوند است. قرآن كريم در آيه 64 سوره اسراء خطاب به ابليس مي فرمايد: «هر كدام از آنها را مي تواني با صدايت تحريك كن! و لشكر سواره و پياده ات را بر آنها گسيل دار! و در ثروت و فرزندانشان شركت جوي! و آنان را با وعده ها سرگرم كن! و شيطان، جز فريب و دروغ، وعده اي به آنها نمي دهد.»
اين آيه كريمه بيانگر آن است كه خداوند متعال راه هاي متعددي را پيش روي ابليس قرار داده تا بندگان سست ايمان را فريب دهد. لكن قطعا بندگان راستين كه رو به سوي خداوند داشته و تكيه و توكلشان به او است، فريب شيطان را نمي خورند و از شر وسوسه هاي او محفوظند. لذا قرآن كريم در آيه بعدي (آيه 65 همان سوره) سلطه شيطان بر بندگان خود را كه به او توكل كرده اند نفي كرده و توكل به خداوند را در اين مسير كافي دانسته است: «ان عبادي ليس لك عليهم سلطان و كفي بربك وكيلا».
در بينش توحيدي ما مسلمانان، نه ابليس و نه هيچ موجود ديگري نمي تواند مستقل عمل كند. لذا هرگونه ضرري كه از سوي ابليس متوجه انسان شود بايد با اذن پروردگار باشد. و بديهي است كه خداوند متعال نسبت به بندگان مومن كه تنها به او توكل دارند، چنين اذني به ابليس نداده است كه بتواند آنان را فريب دهد. قرآن كريم مي فرمايد: «نجوا، تنها از سوي شيطان است كه مي خواهد با آن، مؤمنان غمگين شوند ولي نمي تواند هيچ گونه ضرري به آنها برساند جز بفرمان خدا پس مؤمنان تنها بر خدا توكل كنند.»(مجادله.10)

توكل، يعني از غير خدا بريدن

توكل يكي از معارف بزرگ است كه وجود آن در آدمي، از وجود كمالات بسياري در او خبر مي دهد. توكل اين است كه آدمي فقط خدا را مالك و تدبير كننده عالم هستي بداند، تنها او را پرستش كند و تنها دل در گرو او داشته باشد. به طور كلي مي توان گفت كه توكل به معناي انقطاع كامل از غير خداوند در دو حوزه اعتقاد و عمل است.
در اين باره مي توان به روايتي اشاره كرد كه گفتگويي ملكوتي بين پيامبر(ص) و جبرئيل(ع) است و در بخشي از آن رسول خدا(ص) مي فرمايد: «گفتم: توكل بر خداوند عز وجل به چه معنا است؟ جبرئيل گفت: علم به اينكه غير از خداوند، هيچ مخلوقي نه ضرر مي رساند و نه نفع مي دهد، نه چيزي مي تواند عطا كند و نه از چيزي منع نمايد، و اينكه انسان از مخلوق مأيوس باشد. پس وقتي بنده چنين باشد، براي احدي غير از خدا عمل نمي كند، نه از احدي غير خدا اميد دارد و نه مي ترسد، و از كسي غير از خداوند طمعي ندارد. اين است توكل.»(3)
بديهي است كه كسي كه تنها به خداوند اعتماد و اتكال و تكيه دارد، وسوسه هاي شيطان و وعده هاي دروغين او نمي تواند، ذره اي در او تأثيرگذار باشد. زيرا انسان متوكل اصلاً رو به غير خدا ندارد تا از غير تأثير پذيرد.
البته روشن است كه توكل به معناي عدم استفاده از اسباب عادي و يا انزوا و گوشه گيري و مانند آنها نيست، بلكه معناي توكل اين است كه انسان براي هيچ چيز استقلال قائل نشود و تأثير همه چيز را از خداوند بداند و در عين حال كه با همين اسباب و علل مادي، عادي و ظاهري سر و كار دارد، لكن اعتماد و تكيه اش تنها به خداوند باشد نه به خود اسباب.(4)

3- استعاذه

از ديگر راه هاي مهم در مبارزه با شيطان، استعاذه يعني پناه بردن به خداوند متعال است قرآن كريم در اين باره مي فرمايد: «و هر گاه وسوسه اي از شيطان به تو رسد، به خدا پناه بر كه او شنونده و دانا است.» (اعراف.200) نيز دستور داده كه هنگام قرائت قرآن كريم از شيطان رجيم به خدا پناه ببريم (نحل.98)
معروف آن است ك هنگام استعاذه گفته مي شود؛ «اعوذبالله من الشيطان الرجيم». البته استعاذه به شكل هاي ديگري همچون «اعوذبالله السميع العليم» نيز وارد شده است. لكن استعاذه منحصر در اين الفاظ معروف نيست بلكه از خود گناهان و شرور نيز مي توان استعاذه كرد، چنان كه اهل بيت(ع) بسيار اين كار را مي كردند؛ مثلاً تعابيري از قبيل «اعوذبالله من امام ضل؛ پناه مي برم به خدا از پيشواي گمراه»(5)، «اعوذبالله من الذنوب التي تعجل الفناء؛ پناه مي برم به خدا از گناهاني كه فنا و نابودي را تعجيل مي كنند»(6) «اعوذبالله من جارالسوء؛ پناه مي برم به خدا از همسايه بد»(7)، «اعوذبالله من النار؛ پناه مي برم به خدا از آتش».(8)

اقسام استعاذه

استعاذه همچون ذكر داراي اقسام زباني، قلبي و عملي است و در آن نيز نبايد به استعاذه زباني و حتي قلبي اكتفا كرد بلكه علاوه بر زبان بايد انسان در عمل نيز به خدا پناه ببرد.
استعاذه عملي در مثال به مانند آن است كه انساني در بيابان خود را در معرض خطر شير درنده اي ببيند و قلعه محكمي نيز در آنجا وجود داشته باشد، طبعاً انسان عاقل به هر زحمتي كه شده خود را به قلعه مي رساند تا از گزند شير در امان ماند و اگر چنين نكند، يعني خود را به قلعه نرساند، و خوراك شير گردد، همه عقلا خواهند گفت كه او ديوانه است.
در اعتقاد ما مسلمانان از سويي خطر ابليس از خطر حيوان درنده بيشتر است زيرا خطر ابليس، خطر ديني و آخرتي است كه قابل مقايسه با خطر جاني و مالي نيست و شيطان با سرنوشت ابدي او بازي مي كند. و از سوي ديگر قلعه اي محكم تر و امن تر از ايمان به خداوند وجود ندارد. چنان كه در حديث قدسي آمده است كه خداوند فرمود: «لااله الاالله حصني فمن دخل حصني أمن من عذابي؛ لااله الا الله قلعه من است و هر كس كه به قلعه من داخل شود از عذاب من درامان است.»
بنابر اين به حكم عقل و شرع انسان بايد براي محفوظ ماندن از شر شياطين انس و جن تنها به خدا پناه برد و دراين استعاذه اش صادق باشد و فقط به استعاذه زباني و قلبي اكتفا نكند. چرا كه اگر كسي تسبيحي دست گيرد و در برابر شير درنده بر زبان و قلبش مرتب بگويد: پناه مي برم به قلعه از دست شير درنده ولي عملاً از جاي خود حركت نكند و به سوي قلعه نشتابد، در چنگال شير اسير خواهد شد.

4- خوف از خدا

از جمله مهم ترين راه هاي مبارزه با شيطان و عوامل باز دارنده از گناه خوف از خدا است. خداوند متعال در قرآن كريم فرموده كه اين شيطان است كه پيروان خود را مي ترساند. از آنها نترسيد! و تنها از من بترسيد اگر ايمان داريد (آل عمران. 75)
و در آيه اي ديگر به بازدارندگي خوف خدا از گناه اشاره كرده و فرموده است: و آن كس كه از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هواي نفس باز دارد، قطعا بهشت جايگاه او است.» (نازعات .40)
حال اين سوال مطرح مي شود كه با توجه به اينكه خداوند ارحم الراحمين است، خوف از او چه معنا دارد؟
پاسخ اين سوال را با نگاهي به روايتي از امام صادق (ع) بيان مي كنيم؛ آن حضرت در تفسير آيه «و لمن خاف مقام ربه جنتان؛ و براي كسي كه از مقام پروردگارش بترسد، دو باغ بهشتي است.» (رحمن .46) فرمود: «كسي كه بداند خدا او را مي بيند و صداي او را مي شنود و از رفتار و كردار او چه خير باشد و چه شر، آگاه است و اين اعتقاد او را از اعمال زشت باز دارد، او كسي است كه از مقام پروردگارش ترسيده و نفسش را از هوي باز داشته است. (9)
بنابر اين در حقيقت ترس از خدا معنا ندارد بلكه ترس از گناه است، چنان كه مولا امير مومنان (ع) فرمود: «لا يرجون منكم الا ربه و لايخافن الا ذنبه؛ (10) اميد نداشته باشد احدي از شما مگر به پروردگارش و نترسد مگر از گناه خويش»
پس اگر كسي به درجه اي از معرفت و آگاهي برسد كه گناه را عامل عذاب و بدبختي دنيا و آخر ببيند و مايه ننگي بداند، قطعا از آن وحشت خواهد داشت و بديهي است كه اگر كسي از چيزي بترسد از آن مي گريزد. در اين زمينه امام صادق (ع) فرمود: «ان من رجا شيئا طلبه و من خاف من شيء هرب منه؛ (11) كسي كه به چيزي اميد دارد قطعا آن را مي طلبد و كسي كه از چيزي مي ترسد از آن مي گريزد.»

5- بندگي و اخلاص

بندگي خداوند غايت آفرينش انسان است: «و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون» (ذاريات. 56) بنابر اين اگر كسي خود را از قيد بندگي هوا و هوس، شهوات ،حب دنيا، حب رياست، حب ثروت و ... آزاد كند و خود را براي بندگي خداوند خالص كند، قطعا راه سلطه شيطان را بر خود بسته و با هدايت و حمايت پروردگار به سوي هدف خلقتش با قوت و قدرت حركت خواهد كرد.
قرآن كريم يك بار در سوره «حجر» و بار ديگر در سوره «ص» قسم و سخن همراه با تأكيد شيطان درباره گمراه كردن همه بندگان را نقل كرده است كه: «لاغوينهم اجمعين» (ص 82) لكن شيطان نيز فهميده است كه نمي تواند بندگان مخلص خداوند را گمراه كند، لذا آنان را استثنا كرده و هر دو جا گفته است: «الا عبادك منهم المخلصين» (ص . 83) خداوند متعال نيز آن را تصديق كرده و فرموده كه اين راه يعني اخلاص در بندگي، صراط مستقيم من است: «حجر . 42) و خطاب به شيطان فرموده: «هرگز تو بر بندگانم تسلط نخواهي يافت. (اسراء . 65)
نكته قابل توجه در اين آيات آن است كه خداوند متعال لام «مخلصين» را فتحه داده نه كسره. تفاوت اين دو واژه در اين است كه «مخلصين» - با فتحه - كساني هستند كه خداوند متعال آنها را خالص كرده و آنان را از هرگونه گناه و معصيت و خطا مصون داشته و آنان را براي هدايت خلقش برگزيده است. ولي واژه «مخلصين» - با كسره - انسان هاي غير معصومي هستند كه با تبعيت از معصومان (ع) در عبادت و بندگي خداوند، راه اخلاص را مي پويند. از اين رو اخلاص در انبيا، اوليا و ائمه (ع) اخلاص اصلي است و اخلاص در ديگران، اخلاص تبعي است.
در هر صورت اخلاص، بهترين و مطمئن ترين راهي است كه اگر بندگان خدا بدان گام نهند، از هرگونه آسيب شيطان لعين در امان خواهند بود و چتر حمايت پروردگار برسرشان سايه خواهد افكند. در اين صورت است كه انسان با تمام وجود صداقت قول خداي متعال را خواهد يافت كه فرموده: «نيرنگ شيطان ضعيف است؛ ان كيد الشيطان كان ضعيفا» (نساء .76)

[ مركز فرهنگ و معارف قرآن ]

پانوشتها:

1- تفسير نمونه، ج 7، ص 66
2- كافي، ج 2، ص 434، حديث 7
3- بحار الانوار، ج 66، ص 373، معاني الاخبار، ص 260، وسائل الشيعه ج 15، ص 194
4- ر، ك: الميزان، ج 11 ص 216
5- كافي، ج 1، ص 356
6- همان، ج 2، ص 347
7- همان ج 2، ص 669
8- همان، ج 6 ص 322
9- همان، ج 2، ص 70
10- نهج البلاغه، ص 482، حكمت 82
11- كافي، ج 2، ص 68

مقالات مشابه

مؤلفه‌های مؤثر در مثبت‌اندیشی با تکیه بر داستان حضرت یوسف(ع)

نام نشریهپژوهش نامه معارف قرآنی

نام نویسندهحبیب‌الله حلیمی جلودار, مصطفی رضازاده بلوری

بررسی آیات دور کردن شیاطین به‌وسیله شهاب‌سنگ

نام نشریهپژوهشهای قرآنی

نام نویسندهروح‌الله بهادری جهرمی

اصل رحمت در حکمرانی از منظر قرآن

نام نشریهقرآن، فقه و حقوق اسلامی

نام نویسندهمحمد جواد ارسطا, سیداحمد حبیب‌نژاد

عواطف مثبت، آثار و راهکارهای تقویت آن در سورۀ یوسف(ع)

نام نشریهپژوهش نامه معارف قرآنی

نام نویسندهاحمد صادقیان, محمد شریفی, علی محمد میرجلیلی, بی‌بی‌رقیه مصدقی

معناشناسی «قول حسن» در قرآن کریم

نام نشریهتفسیر پژوهی

نام نویسندهحبیب فرخی‌نیا

تبيين مقام رضا در قرآن كريم

نام نشریهحسنا

نام نویسندهسیدجلیل انصار محمدی

تحلیل فضاهای ذهنی گفتمان شیطان در قرآن

نام نشریهپژوهش های میان رشته ای قرآن کریم

نام نویسندهعلیرضا قائمی‌‎نیا, محمد حسین شیر افکن